پرسش :
اقوام و خويشان شوهرم بسيار مادي هستند و در زندگي ما نيز دخالت مي كنند و داراي اخلاق خاصي هستند . مادر شوهرم نيز اصلاً احترام من را نزد اقوام خودش نگه نمي دارد و بسيار زن پرتوقعي است به همين دليل من دوست دارم كه با اقوامشان ارتباط زيادي نداشته ...
شرح پرسش :
پاسخ :
سوال: اقوام و خويشان شوهرم بسيار مادي هستند و در زندگي ما نيز دخالت مي كنند و داراي اخلاق خاصي هستند . مادر شوهرم نيز اصلاً احترام من را نزد اقوام خودش نگه نمي دارد و بسيار زن پرتوقعي است به همين دليل من دوست دارم كه با اقوامشان ارتباط زيادي نداشته باشم. حال در اين وضعيت تكليف من و شوهرم چه مي باشد؟آيا بايد پاسخگوي تمام توقعات مادر شوهرم باشيم؟
پاسخ سوال:
در مورد مسئله ارتباط با اقوام همسرتان توجه شما را به چند نكته مهم جلب مي كنيم، آنگاه تصميم گيرنده نهائي خود شما هستيد.
1- تفاوت ميان انسانها از نظر ويژگي هاي شخصيتي امري مسلم و مورد قبول همگان مي باشد.
2- ويژگي هاي شخصيتي و تفاوتي كه ميان افراد هست رفتارهاي خاصي را اقتضا مي كند به عبارت ديگر هر كسي بر اساس شخصيتي كه دارد رفتار مي كند.
3- انتظار اينكه همه افراد مثل ما فكر كنند و هم عقيده ما باشند و حتي از نظر فرهنگي شبيه به ما باشند امري است غير قابل تحقق.
4- خداوند با توجه به اينكه انسانها با يكديگر از جهات مختلف تفاوت دارند امر به حفظ و ايجاد روابط اجتماعي نموده و در بعضي موارد رعايت اين روابط را واجب نموده و ترك آن را حرام تلقي كرده است.
5- انسان همچنانكه تأثير پذير است تأثير گذار نيز مي تواند باشد.
6- انسان موجودي است كه قدرت انعطاف پذيري دارد و مي تواند با افراد در موقعيت هاي زماني و مكاني گوناگون متناسب با وضعيت روحي آنها برخورد كند.
با توجه به نكاتي كه بيان شد و آنچه شما در مورد وضعيت خانوادگي خود مطرح كرديد به نظر مي رسد شما اصل را بگذاريد بر حفظ روابط با اقوام شوهرتان و همچنين اقوام خودتان، مگر در مواردي كه اين روابط خويشاوندي موجب معصيت و عدم رعايت حلال و حرام الهي شود.
و اما وظيفه شما و شوهرتان نسبت به مادر شوهر چيست؟ هر كدام از شما وظيفه اي خاص نسبت به ايشان داريد. شوهرتان به دليل اينكه فرزند ايشان است وظيفه اي دارد و شما به عنوان عروس ايشان وظيفه اي ديگر. طبيعي است كه مادر توقعاتي از فرزندان خود دارد و به طور مطلق و بدون قيد و شرط بايد مورد احترام فرزندان قرار گيرد، ولي احترام گذاشتن به مادر و اقوام به معناي اين نيست كه انسان در زندگي خود هيچگونه اراده اي از خود نداشته باشد. هر كس بايد براي زندگي خود طرح و برنامه اي داشته باشد و بر اساس آن طرح و برنامه زندگي خود را اداره كند. در عين حال حقوق ديگران را نيز رعايت كند و احترام ديگران را نيز حفظ كند و ايندو منافاتي با هم ندارند. بله گاهي اوقات شخصيت فرد آنقدر منفعل و انعطاف پذير است كه عنان زندگي خود را به دست ديگران مي دهد و گويا براي ديگران و مطابق ميل ديگران مي خواهد زندگي كند. اين در واقع ضعف مديريتي و شخصيتي و ناكارآمدي خود اوست و ارتباطي با ديگران ندارد. بنابراين رعايت احترام مادر و ساير اقوام هيچ منافاتي با استحكام روابط زناشوئي ندارد. زن و شوهر بايد با هم فكري با يكديگر و طراحي كردن يك برنامه مشترك براي زندگي و تربيت فرزندان خود هرچه بيشتر به خانواده خود استحكام ببخشد و از نفوذ و دخالت ديگران جلوگيري كنند. بيشتر اوقات دخالت ديگران به خاطر اختلافاتي است كه بين زن و شوهر وجود دارد طبيعي است كه اينگونه اختلافات راه نفوذ را براي كساني كه روحيه دخالت در زندگي ديگران را دارند باز مي كند و خانواده آسيب پذير مي شود و از استحكام آن كاسته مي شود. به نظر مي آيد شما قبل از اينكه به دنبال اين مطلب باشيد كه آيا ما بايد روابط خود را با خويشاوندان حفظ كنيم يا نه به دنبال اين باشيد كه اگر عيوبي در روابط خودتان هست آن را برطرف كنيد. چرا كه اگر بنيان خانواده از درون مستحكم باشد عوامل بيروني قدرت چنداني براي تاثيرگذاري يا تزلزل آن نخواهند داشت.
www.morsalat.com
سوال: اقوام و خويشان شوهرم بسيار مادي هستند و در زندگي ما نيز دخالت مي كنند و داراي اخلاق خاصي هستند . مادر شوهرم نيز اصلاً احترام من را نزد اقوام خودش نگه نمي دارد و بسيار زن پرتوقعي است به همين دليل من دوست دارم كه با اقوامشان ارتباط زيادي نداشته باشم. حال در اين وضعيت تكليف من و شوهرم چه مي باشد؟آيا بايد پاسخگوي تمام توقعات مادر شوهرم باشيم؟
پاسخ سوال:
در مورد مسئله ارتباط با اقوام همسرتان توجه شما را به چند نكته مهم جلب مي كنيم، آنگاه تصميم گيرنده نهائي خود شما هستيد.
1- تفاوت ميان انسانها از نظر ويژگي هاي شخصيتي امري مسلم و مورد قبول همگان مي باشد.
2- ويژگي هاي شخصيتي و تفاوتي كه ميان افراد هست رفتارهاي خاصي را اقتضا مي كند به عبارت ديگر هر كسي بر اساس شخصيتي كه دارد رفتار مي كند.
3- انتظار اينكه همه افراد مثل ما فكر كنند و هم عقيده ما باشند و حتي از نظر فرهنگي شبيه به ما باشند امري است غير قابل تحقق.
4- خداوند با توجه به اينكه انسانها با يكديگر از جهات مختلف تفاوت دارند امر به حفظ و ايجاد روابط اجتماعي نموده و در بعضي موارد رعايت اين روابط را واجب نموده و ترك آن را حرام تلقي كرده است.
5- انسان همچنانكه تأثير پذير است تأثير گذار نيز مي تواند باشد.
6- انسان موجودي است كه قدرت انعطاف پذيري دارد و مي تواند با افراد در موقعيت هاي زماني و مكاني گوناگون متناسب با وضعيت روحي آنها برخورد كند.
با توجه به نكاتي كه بيان شد و آنچه شما در مورد وضعيت خانوادگي خود مطرح كرديد به نظر مي رسد شما اصل را بگذاريد بر حفظ روابط با اقوام شوهرتان و همچنين اقوام خودتان، مگر در مواردي كه اين روابط خويشاوندي موجب معصيت و عدم رعايت حلال و حرام الهي شود.
و اما وظيفه شما و شوهرتان نسبت به مادر شوهر چيست؟ هر كدام از شما وظيفه اي خاص نسبت به ايشان داريد. شوهرتان به دليل اينكه فرزند ايشان است وظيفه اي دارد و شما به عنوان عروس ايشان وظيفه اي ديگر. طبيعي است كه مادر توقعاتي از فرزندان خود دارد و به طور مطلق و بدون قيد و شرط بايد مورد احترام فرزندان قرار گيرد، ولي احترام گذاشتن به مادر و اقوام به معناي اين نيست كه انسان در زندگي خود هيچگونه اراده اي از خود نداشته باشد. هر كس بايد براي زندگي خود طرح و برنامه اي داشته باشد و بر اساس آن طرح و برنامه زندگي خود را اداره كند. در عين حال حقوق ديگران را نيز رعايت كند و احترام ديگران را نيز حفظ كند و ايندو منافاتي با هم ندارند. بله گاهي اوقات شخصيت فرد آنقدر منفعل و انعطاف پذير است كه عنان زندگي خود را به دست ديگران مي دهد و گويا براي ديگران و مطابق ميل ديگران مي خواهد زندگي كند. اين در واقع ضعف مديريتي و شخصيتي و ناكارآمدي خود اوست و ارتباطي با ديگران ندارد. بنابراين رعايت احترام مادر و ساير اقوام هيچ منافاتي با استحكام روابط زناشوئي ندارد. زن و شوهر بايد با هم فكري با يكديگر و طراحي كردن يك برنامه مشترك براي زندگي و تربيت فرزندان خود هرچه بيشتر به خانواده خود استحكام ببخشد و از نفوذ و دخالت ديگران جلوگيري كنند. بيشتر اوقات دخالت ديگران به خاطر اختلافاتي است كه بين زن و شوهر وجود دارد طبيعي است كه اينگونه اختلافات راه نفوذ را براي كساني كه روحيه دخالت در زندگي ديگران را دارند باز مي كند و خانواده آسيب پذير مي شود و از استحكام آن كاسته مي شود. به نظر مي آيد شما قبل از اينكه به دنبال اين مطلب باشيد كه آيا ما بايد روابط خود را با خويشاوندان حفظ كنيم يا نه به دنبال اين باشيد كه اگر عيوبي در روابط خودتان هست آن را برطرف كنيد. چرا كه اگر بنيان خانواده از درون مستحكم باشد عوامل بيروني قدرت چنداني براي تاثيرگذاري يا تزلزل آن نخواهند داشت.
www.morsalat.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}